جشنوارهٔ فجر| «دروغهای زیبا» به واقعیتی دلچسب رسید!
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۸۷۹۸۴
گروه زندگی: «دروغهای زیبا» روایت زندگی سخت اما گرم و شیرین یک زوج مسلمان بنگلادشی است که مهرورزی نقش پررنگی در زندگیشان دارد. آنقدر که از زندگی خودشان سرریز میکند و به زندگی همسایهٔ بودایی و بعضی اطرافیان دیگرشان هم میرسد. در این گزارش فیلم سینمایی «دروغهای زیبا» را که در چهل و دومین جشنوارهٔ فیلم فجر اکران شده، از نگاه «زندگی» بررسی میکنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دو نکتهٔ مهمی که در نظر داریم
مطابق قول و قرار قدیممان در نوشتن از فیلمها، همانقدری از روایت داستان و پایان آن میگوییم که سازندگان آن در مصاحبهها و نشست خبری فیلم خود گفتهاند. ضمن اینکه تحلیل و بررسی نکات فنی فیلم را بر عهدهٔ دوستان سینمایی میگذاریم و تنها به محتوای آن میپردازیم.
نکاتی از نشست خبری فیلم
«دروغهای زیبا» فیلمی است که تقریباً تا انتهای آن متوجه نمیشویم ملیت شخصیتهای آن چیست و در کجا فیلمبرداری شده. چون تمایز قائل شدن بین فرهنگ و حتی جغرافیای کشورهایی مثل پاکستان، هند و بنگلادش برای بسیاری از ما مشکل است. نهایتاً در نشست خبری و با توضیحات سازندگان فیلم، متوجه شدیم فیلم در بنگلادش ساخته شده است.
نکتهٔ جالب دیگر دربارهٔ این فیلم این بود که صدابردار گفت در بنگلادش تمام فیلمها در استودیو دوبله میشوند، چون در این کشور صدای بوق هرگز قطع نمیشود!
«مومیت الرشید» نویسندهٔ بنگلادشی فیلم هم که در ایران عمل قلب انجام داده و درمان شده بود گفت «من از ایران قلب جدید گرفتم و هیچوقت از ایران بدی ندیدم. فرهنگ ما شباهتهای زیادی به ایران دارد. دوست دارم شما ایرانیها این را بدانید که ما چقدر از شما فرهنگ پذیرفتهایم.».
فرشته و امجد، زوج مسلمان بنگلادشی در فیلم
یک خانوادهٔ سالم، شریف و دوستداشتنی
«دروغهای زیبا» روایت یک خانواده متشکل از یک زن و شوهر (فرشته و امجد) است که بسیار درستکار، انساندوست و عاشق هستند. فرشته عاشق همسرش و زندگی است. با اینکه از نظر مادی تقریباً در فقر مطلق زندگی میکنند، بسیار شریف و اصیل هستند و خودشان را به هر آلودگی نمیآلایند.
فرشته به همه عشق میورزد، نه فقط به همسرش. مثلاً در صحنهای از فیلم به سختی سطل آب را از پلهها بالا میآورد. چند ثانیه بعد میبینیم آب را پای گلدانهای زیادی که روی پشتبام دارد میریزد.
او دختربچهٔ ناشنوای همسایهٔ بوداییاش را از محیط شلوغ و کثیفی که مادر بچه در آن کار میکند، بیرون میآورد. لباس تمیز تنش میکند و به مدرسه میبرد. با او گفتاردرمانی تمرین میکند و او را پیش دکتر میبرد.
امجد هم در درستکاری و خیرخواهی چیزی از همسرش کم ندارد. وقتی میبیند پول یک گردشگر از جیبش افتاد، پول را به او برمیگرداند. عزیز (همکار امجد) که فقیرتر از امجد است، میگوید «چرا این کار را کردی؟ او حتی از تو تشکر نکرد.». امجد پاسخ میدهد: «من احتیاجی به تشکر او ندارم. من خوشبختترین مرد دنیا هستم، از این هم خوشبختتر میشوم.». روحیهٔ امیدواری و توکل به خدا در امجد و همسرش بسیار پررنگ است.
کار و تلاش خانوادگی جذابتر است
امجد یک «ریکشامن» یا رانندهٔ ریکشا است. او به سختی کار میکند و شب و روز پا میزند تا نان حلال دربیاورد و برای خرید موتور که آرزوی این خانوادهٔ کوچک است، پول پسانداز کند.
فرشته هم در یک کارخانهٔ تولید پوشاک کار میکند. رئیس کارخانه که فردی رذل است قصد دستدرازی به فرشته را دارد. سرانجام طاقت فرشته طاق میشود و تصمیم میگیرد از کارش استعفا کند.
امجد، مردی فداکار، عاشق و مهربان که رانندهٔ ریکشا است
مردها به روش خودشان عشق میورزند
همان طور که در دنیای واقعی هم میبینیم، بیشتر مردها عشق خود را به خانواده و زندگیشان، با فداکاری و از خودگذشتگی نشان میدهند. امجد هم همین طور است. مثلاً موقع برگشتن از بیمارستان برای همسرش، دیطا و مادر او بستنی میخرد و برای خودش نه. یا مثلاً وقتی میخواست به محل کار فرشته برود و با او ناهار بخورد، به دروغ میگوید «من آنجا چند لقمهٔ داغ خوردم و سیرم» که فرشته لقمههای بیشتری بخورد.
امجد در موقعیتهای مختلف محبت کلامی زیادی به همسرش نشان میدهد و حرفهای قشنگی به او میزند. مثلاً به فرشته میگوید «من حتی اگر پولدار هم بشوم دوست دارم تو برایم لباس بدوزی.». در مکالمهٔ دیگری همسرش را تا بالاترین مقام کشور (ریاستجمهوری) بالا میبرد. هر بار چنین صحبتهایی بینشان درمیگیرد، فرشته میگوید: «دروغهایت هم قشنگ است.».
امجد احترام و توجه زیادی به همسرش دارد. مثلاً وقتی موتور میخرد، همان لحظهٔ اول سوئیچ را به فرشته میدهد. وقتی فرشته میگوید «من دیگر نمیخواهم سرکار بروم»، امجد میگوید «اینکه ناراحتی ندارد، تا الان هم لطف میکردی که میرفتی! دیگر نرو.». بعد با اینکه فرد آرام و مظلومی است، نزد رئیس کارخانه میرود و تلاش میکند حق فرشته را بگیرد.
سرریز مهربانی به اطرافیان فرشته و امجد
مرد قصه، بسیار مهربان است و وقتی میفهمد دیطا نیاز به عمل دارد، بسیار غمگین میشود و خیلی زود به این تصمیم میرسد که از خودگذشتگی کند. تصمیمی که دل فرشته هم به آن راضی است. فرشته در این سرریز مهربانی به اطرافیان، همراه امجد است. اوست که به امجد پیشنهاد میدهد ریکشای خود را به صورت قسطی به عزیز بدهد و با این کار زندگی او را متحول کند.
اصلاً چیزی به عنوان فردگرایی، لذتگرایی و مصرفگرایی در «دروغهای زیبا» سراغ نداریم. بلکه خوشبختی را در کنار هم بودن معنی میکند.
در کنار هم قرار گرفتن یک خانوادهی بودایی و یک خانوادهی مسلمان، نشان میدهد انسانیت مرز ندارد، نه مرز جغرافیایی و نه مرز اعتقادی. بلکه مفهومی است که همه آن را درک میکنند.
دیطا، دختر همسایهٔ بودایی فرشته
زن، محوری که مسیر خانواده را تعیین میکند
در «دروغهای زیبا» به روشنی میبینیم که زن محور خانواده است و تصمیماتش و رویکردی که به زندگی دارد میتواند سرنوشت خانواده و حتی اطرافیانش را تغییر دهد.
فرشته بسیار قانع است. به تلاش اعتقاد دارد. همه چیز را برای خودش نمیخواهد. او که کودکی سختی را تجربه کرده از آسایش خودش میگذرد تا به فرد دیگری زندگی بهتری بدهد. وقتی شوخی ریاستجمهوری مطرح میشود، فرشته میگوید «اگر رئیسجمهور بشوم اولین دستوری که صادر میکنم این است: گرسنگی ممنوع، غم ممنوع، بمب ممنوع». این یعنی آسایش و صلح و رفاه را برای همه میخواهد، نه فقط برای خودش.
«فقر باعث اتفاقات تلخی میشود»
این جملهای است که دکتر دیطا میگوید، ولی فیلم به هیچ وجه تلخ نیست و فقر این خانواده را کثیف، چرک و سیاه نشان نمیدهد.
فیلم، زندگی سخت رانندههای ریکشا را هم به تصویر میکشد. جای استراحت آنها زیر یک پشهبند اجارهای است، چون درآمد خیلی کمی دارند. اما این فقر را هم سیاهنمایی نمیکند.
همه میدانیم لباسهای بسیاری از برندهای معروف در بنگلادش تولید میشود. اما نمیدانیم چگونه. در این فیلم میبینیم که کارگرها و خصوصاً زنها چطور در کارخانهها استثمار میشوند.
یکی از نکات جالب دیگر، تفاوت نمایش قشر ضعیف و فرودست است. همه اعتراف میکنیم که در فیلمهای ایرانی برای معرفی قشر ضعیف، آنها را خلافکار، بیادب و لمپن نمایش میدهند. اما خانوادهی فقیر این فیلم، بسیار شریف، باشعور و درستکار است.
منبع: فارس
کلیدواژه: حال خوب فیلم سینمایی دروغ های زیبا دروغ های زیبا مرتضی آتش زمزم دروغ های زیبا فرشته می گوید یک خانواده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۸۷۹۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقش زنان در معنابخشی به زندگی خانوادگی و اجتماعی
ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، در حقیقت خودشان هستند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با دکتر مژگان خانبابا، مشاور امور بانوان معاونت قرآن و عترت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و استاد دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه، به بررسی نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی پرداخته است.
معنویت؛ تلاشی برای درک زندگی واقعی
«معنوی و معنویت» منسوب به معنا، غالباً در مقابل ظاهری، مادی و صوری به کار میرود. واژه «معنویت» را شاید بتوان با این آیه قرآن به خوبی بیان کرد: «كَذَلِكَ یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَالْبَاطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیذْهَبُ جُفَاءً وَأَمَّا مَا ینفَعُ النَّاسَ فَیمْكُثُ فِی الْأَرْضِ» (سوره رعد؛ آیه 17) در این آیه حق ثابت و ماندنی، و باطل همچون کف روی آب، ناپایدار و زوالپذیر معرفی شده است. این آیه میتواند مقایسه ظاهر و معنا باشد.
وقتی از معنویت سخن به میان میآید، گذر از زَبَدی که ناپایدار است و رسیدن به مغز و اصل چیزی که نفع واقعی انسان را در بر دارد، متبادر به ذهن میشود. در حقیقت معنویت تلاشی برای وانهادن ادراکات غیرواقعی و درک زندگی واقعی است. تلاشی که به زندگی جهت میدهد، برای آن هدف تعیین میکند و مسیر انسان را به سوی تکامل رهبری میکند.
اما نقش زنان در معنویتبخشی به زندگی چیست؟ چگونه زنان میتوانند هم به زندگی خود و هم به اجتماع کوچک (خانواده) و اجتماع بزرگ (جامعه) معنا بخشند؟
آثار جنسیت زنانه بر رشد عرفانی و معنوینقش زنان در معنویتبخشی به زندگی
برای رسیدن به پاسخ این سؤالات، کافی است تنها به یکی از روایات قرآنی، آن هم روایتی که تنها در آن روایت، نام زنی به صراحت آمده است، مراجعه کنیم. داستان حضرت مریم بنت عمران، یکی از چهار زن برگزیده عالم که مادرش پس از وضع حمل از اینکه دختری زاده، نگران است: «وَ لَیسَ الذَّکَرُ کَالاُنثَی» (آل عمران/ آیه 36)
اما همین دختر چنان به تربیت معنوی خود مشغول میشود و از خود آغاز میکند که سرمشق و الگوی پیامبر خدا میگردد: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکَرَیَّا المِحرابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزقًا» (همان سوره/ آیه 37) پیامبری که خود متصل به منبع وحی است، میپرسد: «یَا مَریمُ اَنَّی لَکِ هَذَا» (همان آیه).
شاید این بخش از آیه همان حلقه مفقوده در جامعه زنان امروزی باشد. ما در جامعه امروزی، مادران بیشماری را مییابیم که نگران تربیت معنوی فرزندان خود، آنها را تحت آموزشهای مختلف از این جلسه به آن جلسه و از این معلم به آن معلم میبرند! درحالیکه الگوی اصلی در مقابل چشمان کودکان، درحقیقت خودشان هستند.
آنها غافل از اینکه شبانهروز توسط فرزندانشان رصد میشوند و فرزندان آنها با چشمانی تیزبین الگوهای زندگی خود را در مادران خود جستجو میکنند، به جای پرداختن به رشد معنوی خود، فرزندان را به دست کسان دیگری، خواسته یا ناخواسته میسپارند و از نقش اصلی خود در این فرایند کاملاً غافل میشوند: «یَا ایُّها الّذینَ آمَنُوا عَلیکُم اَنفُسَکم» (المائده/ 105)
در روایت حضرت مریم سلام الله علیها، هر بار حضرت زکریا علیه السلام نزد او میرود، رزقی میبیند: هر بار رزقی، یعنی هر بار ثمره و پاداش فعلی الهی متفاوت از دیروز و فردا.
سحر دانشور: حوزه زنان رسانه ندارد!معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی
معنویت و معنابخشی یعنی پرهیز از تکرار و روزمرگی: «مَنِ اِسْتَوَى یوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ» این الگو چنان تأثیرگذار است که پیامبر الهی را به حرکت درآورده، او را از ناامیدی از درگاه الهی که متناسب با شأن پیامبریاش نیست، به سوی امید «رَبِّ هَب لِی مِن لَدُنکَ ذُرِیَّةً طَیِّبَة» (همان سوره/ آیه 38) و امیدبخشی : «وَ امرَاتِی عَاقِر» (همان سوره/ آیه 40) به حرکت درمیآورد.
آنچه که از زنان در جامعه امروزی انتظار میرود؛ یعنی توجه به معنویت و پرهیز از روزمرگی و معنابخشی به زندگی خود و اطرافیان (خانواده)، ایجاد شوق، پویایی، تحرک و نشاط معنوی در زندگی با متصل شدن به خالق هستی و ایجاد رابطه دوستی با تنها دوست اطمینانبخش و مطمئن: «الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (الرعد/آیه 28)
سپس داستان از انحصار در خانواده و اطرافیان درآمده، خطاب آن جهانی میشود: «وَ إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ یا مَرْیمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِینَ» (همان سوره/آیه 42) رسالت مریمی که در واقع پیامبر نیست، از حوزه خانواده و عشیره به جهانیان گسترش مییابد.
این داستان، ذهن خواننده را به رسالت پیامبران بزرگ الهی و از جمله پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله نزدیک و منتقل میکند. آنجا که از حوزه عشیره و خانواده: «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ» (الشعراء/ 214) و مخاطبینِ خاصِ«رِحْلَة الشِّتَاءِ وَالصَّیفِ» (قریش/آیه2) به دعوتی جهانی : «فَاصْدَعْ بِمَا تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِینَ» (الحجر/ آیه 95) گسترش مییابد.
رسالت معنوی حضرت مریم سلام الله علیها از خود شروع میشود، به خانواده میرسد و از آنجا به خارج از خانواده و جهانیان منتقل میشود. این، نقش معنوی یک زن از نگاه قرآنی است.
انتهای پیام/